جدول جو
جدول جو

معنی شوره زمین - جستجوی لغت در جدول جو

شوره زمین
(رَ / رِ زَ)
شوره زار. (فرهنگ فارسی معین) :
ور ایدون که دشمن شود دوستدار
به شوره زمین تخم نیکی مکار.
فردوسی.
بسا شوره زمین کز آبناکی
دهان تشنگان را کرد خاکی.
نظامی.
در فراهان شوره زمینی بود که شتر با بار و اسب با سوار بدان فرومیرفت. (تاریخ قم ص 87)
لغت نامه دهخدا
شوره زمین
زمینی که دارای شوره باشد زمین پر از شوره که در آن گیاه نروید شورستان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زُ رَ / رِ یِزَ)
آزاددرخت، درختی است که به گرگان زهرۀ زمین گویند... (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زهر زمین شود
لغت نامه دهخدا
(فَ زُ مُ)
دهی است از بخش حومه شهرستان سنندج، دارای 100 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، لبنیات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
زمین شوره زار. زمین بی بر و بی حاصل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
از مراتع لنگای منطقه ی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
کوهی به ارتفاع ۲۹۷۰متر در کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی